- ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۱
روی سنگ قبرم بنویسید
که دیگه طاقت نیاورد
بهش بگید منتظرت بود
اما حیف دووم نیاورد
بهش بگید روزای آخر
خیلی چشم به در نشته بود
تا که از در بیایی و
بگیری دستای سردش
اگر هزاران بار دور خورشید هم بگردیم
باز در پشت آن صدها نگاه پر ابهام داریم ...
حالم خوش است از این روی که ناخوش نیستم
زخمی دارم در دل که التیام نمی یابد
نمیدانم مرا چه میشود
انگار گم شده ای دارم
ولی ندارم
چیزی میخواهم بگویم اما واژه ای نمی یابم
خوابهای شیرینم تعبیری ندارند
رویاهای پریشان رهایم نمیکنند
صورت آفتاب همیشه همان است
با شکوه و دل فریب
خورشید در برابر اراده من حقیر است
و من ناچیز و هیچ ...
از صبحی 50تا اسمس نوشتم واسش ولی نفرستادم
اه از این غرور لعنتی
بسه دیگه
مطمین باش اون زنگ نمیزنه
تو برو جلو
اون نمیاد دیگه مطمینم ولی لامصب غرور لعنتی نمیزاره
جم رایگان کلش اف کلنز به مدت محدود
اموزش دریافت250تا1200 جم رایگان:
قصد من فریب خودم نیست,دل پذیر!
قصد من
فریب خودم نیست.
اگر لب ها دروغ می گویند
از دست های تو راستی هویداست
و من از دست های توست که سخن می گویم.
دستان تو خواهران تقدیر من اند.
از جنگل سوخته از خرمن های باران خورده سخن می گویم
من از دهکده ی تقدیر خویش سخن می گویم.
احمد شاملو