- ۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۱:۲۳
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﯿﺴﻮﺯﺩ
ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﮔﯿﺮ ﮐﻪ ﺑﺪﻫﺪ
ﺗﻨﺪﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺗﻨﺪ ﻫﻢ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﻡ
ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯼ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ
ﺗﺎ ﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ
ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻫﻮﺱ ﭼﺎﯼ ﮐﻨﻢ
ﻭﺯﺣﻤﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ
چایی که سرد میشه،
روش آب جوش میریزن گرم میشه…
درسته، گرم میشه...
اما کمر نگ میشه….
اعتماد ما با دیگران هم،
همینه…
میشه دوباره زندش کرد،
اما مثل اول ؟؟؟
نه نمیشه … نه رنگش و نه طعمش....
پس مواظب اعتمادها باشید،
که لازم نشه آب داغ روش بریزین......
از هرکه پرسیدم چرا
بنوعی طفره رفــــت
گمراهم نکرد ولــــی
قصه ای گفت کـــــه
خود باور نکرد ...
قاصدکی اسیر خــــــار
در تقـــــــلا برای آزادی
دسته دسته موی خود
تقدیم باد میکرد ...